بازتاب جلوهی گلها و گیاهان در قصاید خاقانی چکیده افضلالدین بدیل، خاقانی شروانی (595-520 هـ.)، بیتردید یکی از قلّههای رفیع شعر فارسی است. استفاده از دانستههای خود، در زمینههای گوناگون علمی، , ...ادامه مطلب
تصویرگر شکوه ایرانی بود معنای حقیقت مسلمانی بود پرواز در آغوش شهادت بی شک زیبنده ی قاسم سلیمانی بود علیرضا همتی فارسانی دیماه ۹۸, ...ادامه مطلب
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوزپای قولی که تو یادت رفته می مانم هنوزمی نشینم خاطراتت را مرتب می کنمدر مرور اولین دیدار، ویرانم هنوزکاش روز رفتنت آن روز بارانی نبوداز همان روزی که رفتی خیس باران, ...ادامه مطلب
, ...ادامه مطلب
در عصر اتم ساده فرو می پاشی ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
به دور از غم؛ میان جمعی و خوشحال و خندانی تو از یک آدم بی همدم تنها ؛ چه میدانی؟! اگر چه تلخ میگویی و دورم میکنی ؛ اما ؟! به چشمانت نمی آید که قلبی را برنجانی ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدندسالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادندچشم های نگران آینه ی تردیدند نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خودهمه از دیدن , ...ادامه مطلب
ساده می گویم : یکی دارد دلم را می برد پیش از اثبات جرائم متهم را می برد هر چه هم عیار باشد موقع غارتگری مطمئنم دست کم این یک قلم را می برد این ستمکاری که من دیدم یقینا عاقبت - آبروی مردمان محترم را می برد اینکه ویران می شوم با رقص او بیهوده نیست لرزه ای گاهی شکوه ارگ بم را می برد بیم از بیگانه دارم گرچه گاهی یک نفر - از محارم حرمت صاحب حرم را می برد در زمان بوسه فهمیدم که حرفش منطقی ست هرکسی گفته,بیگانه,دارم ...ادامه مطلب
ای کاش که پرواز تو را می فهمید از حنجره ات، راز تو را می فهمید ای کاش قفس مثل تو بال و پر داشت تا معنی آواز تو را می فهمید بیژن ارژن,رباعی,پرواز,فهمید ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">,دوست ...ادامه مطلب
حروف درس الفبا ی ما معلم بودتمام صحبت ما یک صدا معلم بود به روی تخته ی چوبی همیشه بی پایانشروع نام خدابود، تا معلم بود نگاه روشن دنیای کودکی هایمبه خشم و بوسه ی مادر ؤ یامعلم بود خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژهؤ جمله جمله ی ایثار ،با معلم بود قسم به, ...ادامه مطلب
شب عبور شما را شهاب لازم نیستکه با حضور شما آفتاب لازم نیستدر این چمن که ز گلهای برگزیده پر استبرای چیدن گل ، انتخاب لازم نیستخیال دار تو را خصم از چه می بافد ؟گلوی شوق که باشد طناب لازم نیستز بس که گریه نگردم غرور بغض شکستبرای غسل دل مرده آب لازم نیستکجاست جای تو ؟ – از آفتاب می پرسمسوال روشن ما ر, ...ادامه مطلب
گرچه داری خبر از حرف دلممینویسم همه را بار دگرمیبرد گریه امانم ، گله نیستهرچه اشک است ، به لبخند تو دَر پریناز_جهانگیر , ...ادامه مطلب